این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

پیتی به سفر می رود...

خووووب اینم از این.. رئیسم اجازه سفر و داد! هوراااااااااااااااااااااااااااااااااا

فقط مونده من که چه جوری از پسرک دل بکنم آخه مادرشوهر هم داره می ره سفر و پسرک عزیزم تنها می مونه..

آنتنمون هم که با طوفان چند روزه اخیر کله پا شده و تی وی کلا تعطیله!

پسرک می مونه و اتاق خالی و یه ت.خ.ت دو نفره خالی که واسه خودش غلت بزنه از ساعت 8 شب بخوابهههه و من نباشم هی به جونش غر بزنم!

خلاصه اگه خدا بخواد و تا صبح پشیمون نشم فردا صبح عازم سفرم...

برای پسرک الویه درست کردم و امروز هم یه مدل خورشت درست می کنم که غذا داشته باشه تو مدتی که من نیستم..

فقط می مونه غذای روح که اونم تلفنی و با اس ام اس می رسه!

ایششششششششششش چه لوس!

خلاصه دعا کنید این سفر به نتیجه برسه با این دودلی من!

به هر حال گفتم بدونید که شاید چند روزی نباشم.. البته سعی می کنم با لپ تاپ داداش کوچیکه اگه شد یه آپکی بکنم...


پ.ن: واقعا بعضی وقتها از اینکه ایرانی هستم و بعضی آدمها هموطنم هستند احساس شرم میکنم..

امروز اونقدر از دیدن برخی کامنتها در مورد ل.ی.ل.ا ح.ا.ت.م.ی و از بعضی طرز فکرها شرمنده و متعجب شدم که حد نداره...

اینکه یه پیرمرد 80 و خورده ای ساله ارزشمند و هنرمند که نصف بیشتر عمرشو به هنر گذرونده رو بهش احترام بذاری حتی صورتشو ببوسی اینقدر کار بدیه به ما اجازه بده هر توهینی که دلمون می خواد به یه هنرمند که یه روز اسم کشورمونو تو همه دنیا مطرح کرده روا بدونیم!

ماجرا جوری در دنیا پیچیده که ژیل بیچاره تو توئیترش نوشته....(لینک)

به نظرم دیگه بدجوری شورش در اومده.. بسه دیگه بابا حال آدمو به هم می زنید..



نظرات 2 + ارسال نظر
آبی چهارشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 09:35 ق.ظ

پیتی داستان لیلا حاتمی رو نگو که واقعا مایه شرم و تاسف هست که بعضی از مردم تا این حد بی تمدنن... به قول همسر من،ایران یه جزیر دور افتادست که بعضی از ماها توش گیر افتادیم ...

آره واقعا اصلا برخی کامنتها باورنکردنیه!!

نیکو چهارشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:13 ب.ظ

امیدوارم بهت خوش بگذره دوست عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد