این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

چیزی در درون من فریاد می زند...

یه چیز عجیب درونم فریاد می زنه.. یه حس عجیب..

کلافه ام.. احتیاج به یه تلنگر دارم... یه تلنگر کوچیک که به خودم بیام..

تو کمکی نمی کنی و من منتظرم...

بعضی حرفها زدنی نیست و بعضی حرفها هرگز شنیده نمی شه...

سرم پر از حرفهای ناگفته است و تنهایی در درون من بیداد می کنه..

خیلی کلافه ام...

نظرات 12 + ارسال نظر
شیدا(فَرمِہ) دوشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 04:32 ب.ظ http://shadeofparadise.blogfa.com

یا قاضی الحاجات
....س
...........ل
................ا
.....................م

مهشید"دو شنبه"برای شما.....

آرام...زیبا..و خوب بگذرد..

گلم از خود رهیدن را بیاموز

به سر منزل رسیدن را بیاموز

مجالِ تنگ و راهی دور در پیش

به پــــــــاهایت دویـــــدن را بیاموز

زمین بی عشق خاکی سرد و مُردست

به قـــــلب خـــــود تپیدن را بیاموز

جهان جولانگهی همواره زیباست

به چشمت خوب دیدن را بیـــــــــاموز

"مجتبی کاشانی"

"سایہ بهشت"

سایه سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:17 ق.ظ

یه کوهی سینمای دو نفره ای یه قرار غیر عادی عشقولانه یانه کارهایی برای خودت یه جایی آدم بره وتو خلوتش مردمو نگاه کنه حساشونو خنده هاشونو.امتحانش کن بد نیست.

گل نسا سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:28 ق.ظ

پیتی جونم
میفهمم چی میگی دوستم، گاهی وقتا آدم اینطوری میشه و هر چی حس منفیه میریزه توی دلش و هیچ رقمه بیرون نمیره...
امیدوارم هرچه زودتر با کمک پسرک، بتونی پیتی شاد و پر انرژی روزای قبل بشی :)
لاو یو دوست گلم :*
اگه لازم بود با کسی حرف بزنی میتونی روی من حساب کنی

قربونت برم دوست گلم!

آبی سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:01 ق.ظ

پیتی به جون خودم بیشترش ماله این بی سرو ته بودن و دویدنهای تهرانه. هر وقت میام اونجا بیشتر حس می کنم مردم یجوری شدن. البته من که نمی دونم شما چرا این احساس رو داری اما ماها زیاد از خودمون انتظار داریم. امیدوارم زودی حالت بیاد سرجاش

آره از این شهر بزرگ کلافه ام کاش می شد فرار کرد..

سعیده سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:04 ق.ظ

پیتی خانوم انقد گنگ؟؟؟؟ داشتیم واقعا؟؟؟؟ حدس میزنم چیه البته! :)

تو همیشه حدسهات درسته..

بارانک سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 05:51 ب.ظ

پیتی بانو خودتو یه کافه گلاسه یا کاپ کیک دعوت کن خوب میشی...

مرسی از کامنتت.. آره باید برای خودم وقت تنهایی بذارم.. شاید امروز...

الی سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:30 ب.ظ

شما تنها نیستی پیتی جان.من هم یه حفره خالی و یه پوچی توی وجودم دارم...برایت ارامش ارزو میکنم

آنارم پنج‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:39 ق.ظ http://www.anarm.blogfa.com

"این روزها"ی شما هم پر از خالیه؟

نیکو پنج‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:10 ب.ظ

سلام پیتی جون. راستش من زیاد منظورتو نفهمیدم ولی امیدوارم هرچه زودتر خوب بشی

رویای 58 جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 12:36 ق.ظ http://ا

هر چی عشقه مال تو!

مرسیییییییییی

نیکو چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:35 ق.ظ

پیتی جان حالت بهتره؟
عزیزم تو ساکن تهران هستی دیگه؟
من میخوام بیام تهران. تو میدونی خ دولت چجوری باید برم؟

آره عزیزم.. خیابان دولت اگر از سمت شرق تهران بخوای بری بهترین کار اینه که از میدان رسالت سوار ماشین های چهار راه پاسداران بشی.. چهار راه پاسداران سر دولته... اگر هم می خوای به اون سر خیابون دولت که تو شریعتیه نزدیک باشی بهتره بری سید خندان و از اونجا تاکسی سوار شی برای سر دولت.. اگر هم با مترو بخوای ایستگاه شریعتی فکر کنم به سر دولت نزدیکه می تونی پیاده بری.. خوش بگذره

نیکو جمعه 4 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 12:23 ق.ظ

پیتی جان کجایی? خبری ازت نیست

هستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد