این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

گنگ و مبهوت...

یه روزایی با خودم به یک ابتکار تازه یه کار جدید و نو یه حرکتی که بتون رخوت و کندی این روزها رو بگیره و یه کم رنگ تنوع به زندگی کسل کننده و پرغبار این روزها بریزه فکر می کنم..


هرچی بیشتر فکر می کنم کمتر به نتیجه می رسم.. روزهای سختیه.. دست و پاهام بسته است..

برای رسیدن به چیزهایی که دوستشون دارم رخوت و خستگی و تنبلی و البته مشکلات مالی دست و پامو بسته..


خبر جدید اینکه فردا یا پس فردا باید بریم و عکسهامونو انتخاب کنیم... اما...

بگذریم.. مشکلات همیشه هست و تمومی هم نداره..


یکی منو به یه مسافرت دعوت کنه محض رضای خدا...


نظرات 1 + ارسال نظر
سین بانو دوشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:09 ب.ظ

آخ عزیزم... ایشالله این روزها بگذره خیلی زود... چقدر ناراحتتم...

ناراحت نباش عزیزم.. من دیگه عادت کردم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد