این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

خیلی وقته ننوشتم... یه دو هفته ای است که عزیز رو اوردن خونه است.. آب ریه اش همچنان هست و غلظت خونش به حد مجاز نرسیده.. حالا قراره اول هفته آینده دوباره چک بشه.. همچنان حواس پرتی داره و همچنان بی قراری می کنه.. عمه هام و مادرم پیشش موندن.. و به نوبت استراحت می کنن..


نمی دونم خدا چه سرنوشتی برامون رقم زده اما هرچی که هست امیدوارم خیر باشه..

خدا برای کسی بد نمی خواد می دونم اما من کمی نگرانم..


خسته ام.. مادر شوهر و پدر شوهر و خواهر شوهر کوچیکه رفتن مشهد.. 4 روزه.. دلم خیلی یه مسافرت می خواد.. مسافرت دو نفره با پسرک...

امروز جفتمون شرکتو پیچوندیمو تا 10 خوابیدیم... :) هی پا می شدیم همدیگه رو نگاه می کردیم و یه لبخند شیطنت آمیز می زدیم و دوباره به خواب ادامه می دادیم.. :) خیلی حال داد..

بعد هم پا شدیم و آماده شدیم و اومدیم شرکت.. چه حالی می ده آدم هر روز ساعت 10 بیاد سر کار..

والا!




نظرات 3 + ارسال نظر
سین بانو یکشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 04:23 ب.ظ

وای پیتی! ینی تصورشم هیجان میده که آدم تا ده بخوابه!! اونم دوتایی... یادش به خیر یه زمانی یه وقتایی از این کارا می کردم!! حالا ولی کله صبح پامیشیم می زنیم بیرون چون من نمی تونم دیگه مرخصی ساعتی بگیرم!!!!

آبی مهربون یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 07:11 ب.ظ http://abiemehraboon.blogfa.com

به وبلاگ من سر زدین؟ خوشتون اومد؟ هرکسی توی دنیا همزادی داره که مثل خودشه.من مطمئنم شما همزاد من هستید . چون حرفای دلتون و نظراتون و طرز فکرتون و سلیقتون و رومانتیک بودن و عشقتون به پسرک مو نمیزنه با من. گاهی اوقات من کپ میکنم از حرفاتون و کاراتون. وای خدای من تمام معیارای زندگی تمام مسائلی که توی زندگی برای من پیش اومده برای شما هم پیش اومده.چقدر دوست داشتم اینا رو از نزدیک واسم تعریف میکردی. راستی اون چشمای قشنگ خودتونه بالای وبلاگتون؟پسرک باید قدر چنین زن پاک و صادقی رو بدونه ها.

آره عکس چشم خودمه تو روز عروسیمون... مرسی عزیزم لطف داری به من.. آره وبلاگتو یکی دوبار خوندم یه خورده تو محل کار سرم شلوغ بود... ببخش که کامنت نذاشتم..
خیلی برام جالبه که می گی شبیهیم

گل نسا جمعه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ق.ظ

* آرزوی سلامتی و شفا برای عزیز (گل)

* سفر خیلی خوبه....منم خیلی دلم سفر میخواد...

* :)))ای پیتی تنبل:))) ولی بعضی وقتا عجیب حال میده هااااااااااااا:دی

* میدونستی وبلاگت اولین وبلاگی بود که من میخوندم!!
تازه اونموقع که شروع کرده بودم به خوندنت از اول آرشیوتم خوندم :دی

مرسی عزیزم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد