این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

کابوس روزهای خاکستری رفتن تو تمام نمی شود...

کابوس رفتن تو بابا تمام نمی شود.. شبها دیدین کابوس روز رفتن تو پای ثابت کابوس دیدنهایم شده


.. تمام دیشب تو رفتی و من گریه کردم.. بیدار شدن فایده ای نداشت.. دوباره که می خوابیدم تو دوباره از نو از پیشم می رفتی..


عزیزم.. مادربزرگ رویاهای من که بوی تو داره این روزها امیدی به زنده ماندنش نیست..

داری می بریش پیش خودت؟ آره بابا؟ پس من چی؟ دخترک گریانت این روزها فقط کابوس می بینه..

دعا کن پیشم بمونه.. تو دعا کن..


نظرات 3 + ارسال نظر
علی شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.ansd.blogsky.com

ایشالا خوب میشه

فیروزه شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:47 ب.ظ

چی بگم ... چی بگم وقتی که همه جوره متوجه حالت هستم ... :-(

گل نسا شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:52 ب.ظ

خدایا مواظب مادر بزرگی پیتی باش لطفا
:(

دیشب منم خوابای بد میدیدم و با گریه از خواب پریدم:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد