این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

تخ..م مرغ!

این مامانا به هر زر و زوری شده می خوان مادر بزرگ بشن.. حتی اگه صد تا نوه داشته باشن بازم به تو که دو سال از عروسیت گذشته به هر نحوی گیر می ده.. چه روشهایی هم دارن.. مامان من که هر شب یه خوابی می بینه..

دیشب خواب دیده من از ظرفی که مادر شوهرم بهم تعارف کرده تخم مرغ برداشتم.. سریعا هم تخم مرغ تعبیر به اولاد شد!


آخه مادر من ما خودمون یه عمری شماها رو فیلم کردیم.. با ما هم بله؟


الن نیاید بگید راست می گن ها!! حوصله آدمایی که فکر می کنن من پیر شدم رو ندارم!!

نظرات 3 + ارسال نظر
bobo شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 08:56 ب.ظ

hala to khodeto narahat nakon asab khafan!:D

پرنده خانوم چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ق.ظ

خواب مامانا معمولا درست از آب در میاد:پی

وااااااااااااای فکر کن من و بوبو خاله بشیم:دی

راستی خانومی
چند روز پیش من سرم خیلی شلوغ بود، هرچی فکر میکنم یاد نمیاد که اومدم برات رمز گذاشتم یا نه؟
بهم خبر بده اگه یه وقت یادم رفته برات رمز بذارم
مرسی:)

:*

زمستون چهارشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:07 ب.ظ

من هیچ خوابی ندیدم و نمی بینم هیچ نظری هم در مورد ارتباط بچه دار شدن با سالهای ازدواج و اینا ندارم ولی

مــــــــــی
خـــــــــوام
خـــــــا
لـــــــــه
شَم !

همین. بای ( الفرار ! )

شما می تونی مامان شی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد