این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

حال بد امروزم..

این پست پر از بار منفیه.. نخونید اگه حوصله ندارید!


امروز خیلی روز بدی رو شروع کردم.. نمی دونم شاید دیشب خوب نخوابیدم... صبح به سختی اومدم سر کار .. نه اینکه خوابم بیاد ها.. نه .. اصلا خوابم نمی اومد.. پسرک که مرخصی داشت واسه کارای بانکی و وام خونه جدید.. و ساعت ۱۰ بانک قرار داشت.. منم مجبور بودم تنهایی بیام سر کار..


دوست دارم امروز خونه نرم.. برم تو پارک و در و دشت واسه خودم راه برم و ولو بشم.. دلم می خواست یه امروز و هیچ مرد لعنتی کثیفی مزاحم هیچ زنی نمی شد و من بدون فکر و خیال مزاحمهای خیابونی روسریمو بدم دست باد و با لباسهای خنک و روشن تو خیابونها راه برم و راه برم..

منتظر بودم یکی از اون زنیکه های سیاهپوش امروز به شالم که انداخته بودم پشت گوشم و آستینهامو که داده بودم بالا گیر بده تا من مرتکب قت...ل بشم.. امروز واقعا می تونستم قاتل یه آدم سیاهپوش بدترکیب باشم.. می تونستم.. متنفرم ازت رنگ سیاه.. ازت متنفرم به معنای واقعی کلمه ازت متنفرم رنگ سیاه.. ازتون متنفرم آدمهای سیاهپوش نفهم.. من گرممه... وقتی تو خیابون و تو این هوای آلوده تهران نفس می کشم مریضم.. من دلم آرامش می خواد.. من از تهران و هوای کثیفش متنفرم.. من از این همه سروصدا متنفرم.. من پیراهن سفید بلند می خوام.. می خوام موهام هوای خنک و تمیز بخوره... از همه شما که هر روز صبح اتومبیل های شخصی تون رو تک نفره سوار می شید و تن لشتون را زیر باد خنک کولر ول می کنید و حواستون به این هوای کثیف نیست بی زارم.. بی زارم ار تن پروری شما آدمهای نفهم ایرانی!! از شما ایرانی های بی فرهنگ حالم به هم می خوره که نمی فهمید سالانه هزارها کودک ناقص به خاطر بی شعوری شما به دنیا میاد.. اینکه ماران بارداری هستن که مجبورن تو این هوای کثیف که شما می سازید نفس بکشن..

من آرامش و سکوت و هوای خوب می خوام..

من از همکار نفهمم که همه کاراشو اشتباه انجام می ده و باید کاراشو اصلاح کنم متنفرم..

من پر از حس تنفرم از زمین.. از پستی این آدمهای کثیف و سیاه پوش.. متنفرم..

نظرات 3 + ارسال نظر
بادوووم شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ

پیتی جان همه آدمها گاهی اینطوری میشن،مث تو گلم، پر از حس تنفر،همه سختی ها و بدی ها واسشون پررنگ میشه.متاسفانه این روزها بیشتر هم سنو سالامون این حالو دارن،چون دیگه مث قدیم ترها تو کتشون نمیره یکی بگه پاشو یکی بگه بشین،امیدشون به زندگی که روز به روز داره سختتر میشه کمتر میشه
تو حق داری ما به دنیا نیومدیم که واسه دیگران زندگی کنیم.
خیلی ها گیر کردن که خانوادهشون و خاک وطنشونو همه تعلقاتشونو ول کنن و برن از اینجا یا بموننو ببینن همه چیزهایی که تو گفتیو هزار تا چیز بدتر از اینو؟
ظاهرا منم کلی بیشتر ناامیدت کردم،عوض اینکه انرپی مثبت بدم:)

[ بدون نام ] یکشنبه 1 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:46 ب.ظ

بابا خیلی تو قاتی هستی

قاطی!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ب.ظ

دمت گرم. حرف دلمو زدی . خصوصا در مورد حماقت مردم که سوار ماشینای شخصیشون میشن و میگازن تو خیابونا و گند میزنن به هوا.
ز دود و دم ملولم و هوای تازه ام آرزوست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد