ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نوشتن از برف و سرمای این روزا شاید براتون تکراری باشه اما دیدنش به همتو لذت و شوق داده..
اما شاید شما هم اگه جای من بودید و همسرتون از باحال بودن برف و امید به باز بودن پیست تو ایام عید حرف می زد..
بغض عجیبی گلوتونو فشار می داد و تو دلتون به اون دخمه سرد و بی روح فکر می کردید..
به همون سیاهچالی که این روزا خیلی از دوستان دور و نزدیکتون توش اسیرن.. به چه جرمی؟
به جرم عشق به باران...
دوستان خوبی که خیلی هاتون منو نمی شناسین... پدرو مادرایی که نمی شناسمتون اما غم دلتون رو دلم و چشام سنگینی می کنه...
اگه یه روز گذرتون به این صفحه افتاد بدونید امروز تو همچین روز برفی قشنگی که شهرمون عروس شده من برای دلتنگی شما و دستهای یخ زدتون تو " اون دخمۀ سرد"
گریه کردم...
بدونید که من برای سرمای روح و جسمتون غمگینم...
شجاعت شما هرگز در من نیست... هرگز... تنها کاری که از دست من ضعیف بر میاد شاید سوار کردن آدمهای تنهایی باشه که تو سرما کنار خیابون ایستادند... به یاد شما اما.. ثوابش برای شما اما...
من برای آرامشتون دعا می کنم... بغض راه گلومو بسته...
سلام
خییلی قشنگ نوشتی آدم تحت تاثیر قرار میگیره!!!!!!!
خوب بود ممنون
خوشحال میشم به منم سر بزنی.
منم برای آرامششون دعا میکنم...
راستش پیتی عزیزم خیلی وقت بود دیگه کسی در این مورد نمینوشت و سکوت سنگینی روی همه بود اما راستش انقدر قشنگ نوشتی که نمیدونم چجوری ازت تشکر کنم بخاطرش... زیبا بود انصافن
چقده زیبا و البته غم انگیز...
پیتی جون خیلی وقتها تصمیم گرفتم اینکارو بکنم (وبلاگ زدنو میگم)چون واقعآ برای تحمل خیلی از سختیها باید جایی با کسی درد دل میکردم اما راستشو یخوای من دوس دارم صادقانه از دردو خوشی هام بنویسم و شابد تجربیات من به درد بقیه بخوره اما هنوز تو شرایط خیلی بدی هستم.شاید ابن روزها بعدآ به عنوان خاطره تعریف شه بهتر یاشه
می خواستم برای متن قشنگت یه گل بفرستم که متاسفانه شکلک نداره اینجا ... خیلی زیبا ، مرسی ...