این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

دلم می خواد خوب..

تکراریه اگه بگم دلم سفر می خواد؟

دلم یه سفر می خواد به یه دنیای نو.. شاید یه سفر بی بازگشت... به یه قاره دیگه.. یه کشور و یه مردم دیگه.. خسته شدم از مردم این شهر.. خسته ام از چینهای پیشونیشون.. خسته ام نگاههای بی انصافشون.. خسته ام از موندن.. می خوام برم.. چرا پام بسته است.. چرا موندم؟

خدایا فرجی..

نظرات 2 + ارسال نظر
حاج خانوم پنج‌شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:46 ب.ظ

این حرف تو فقط حرف دل تو یه نفر نیست اینو مطمئن باش
من و تو و مثه من و تو بسیاریم......

پرنده خانوم یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:20 ق.ظ

حرف دل همه.مونه....



دلم برات تنگ شده بود پیتی خانومی:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد