این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

دوری از تو...

عزیزم منو ببخش که با لباس تو خونه میام تو رختخواب.. تو لباس خواب صورتیمو صبحها .. صبح خیلی زود...که می ری سرکار میبینی.. آخه این روزا از بس خسته ای وقتی می ری رو تخت از ترس اینکه تو همون سی ثانیه ای که می خوام لباسمو عوض کنم خوابت ببره و من نبینمت... بالا سرت می شینم و از بیدار بودنت لذت می برم تا خوابت ببره.. اخه این روزا همین چند دقیقه سهم منه از دیدنت.. چند دقیقه که نه.. تو یک دقیقه شاید کمتر خوابت می بره.. من تازه پا می شم میرم مسواک می زنم.. لباسمو عوض می کنم و برقا رو خاموش می کنم و می خوابم..


خسته ام از این همه تلاشت.. خسته...

نظرات 5 + ارسال نظر
سحر سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:29 ب.ظ http://saharri.blogsky.com

چقدر دلتنگی تو پستت موج میزد...

پرنده خانوم چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ب.ظ

با سحر موافقم.....

پیتی آخر هفته نزدیکه
میتونی یه روز کامل با پسرک باشی و از کنار هم بودنتون لذت ببری

گیسو چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://bang.parsiblog.com

سلام خانمی خوب و خوشی؟
نگران نباش ازاین روزها توی زندگی همه پیش میاد
امیدوارم زودتر این روزهارو پشت سر بذاری و وقت بیشتری برای هم داشته باشین
التماس دعا
سلامت باشی

گ پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ

کم پیدا شدی پیتی
نیستی
گیتی

بادوووم جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام عزیزم.خوبی؟دیر اومدن فیده اش اینه که آدم حال میکنه یه عالمه پستو با هم میخونه.چفد نبودم پستهای خوشگل نوشتی.سالگرد ازدواجتون میارک عروس خانم مهربون.بعدم دلتنگی ممنوع ....زندگی همینه تلاش و بعد لذت بردن از نتیجه این تلاش.مهم اینه که اون جند دقیقه که باهمید شیرین بگذره...در مورد کارتم با اینهمه سابقه کار از همین حالا بگرد دنباله یه کار بهتر اعصابتو که از سر راه نیاوردی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد