این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

دیروز زیبای من..

و ان یکاد الذین...


برخلاف انتظارم اونقدر غرق در هیجانم کردی که اصلا برام مهم نبود که تمام دیروزو تقریبا تنها بودم.. دوشنبه چون سرکار بودی تا دیروقت.. به من گفتی که برم خونه مامانت اینا تا تنها نمونم و بعدش هم که اومدی باهم بریم بیرون بگردیم..

با خواهرت رفتیم بیرون و گمی گشتیم و خورده ریز خریدیم.. موقع برگشت یه ظرف بزرگ فالوده و بستنی سنتی خریدم که دست خالی نباشم برم خونه مامانت اینا.. یه شاخه گل رز سرخ خریدم و به همراه نامه ای که برات نوشته بودم منتظر اومدنت شدم... گرچه می دونستم که نمی تونم یه دل سیر ببوسمت جلو خانوادت اما به دیدن لبخند دلخوش بودم..

زنگ درو که زدی از جام پریدم.. مامانت گفت که بدو برو جلو در با گل..

با شاخه گلم دویدم جلوی در .. درو که باز کردی ژشت یه دسته گل فوق العاده خوشگل و یه جعبه شیرینی خامه ای قایم شده بودی... و من با شاخه گل نحیفم شرمنده عشق و مهربونیت شدم..

قربونت برم که به خاطر من زودتر اومده بودی و رفتی خرید و با عشق چه گل زیبایی برام انتخاب کردی.. همونجا بدوت توجه به حضور بابا پریدمو و با عشق بوسیدمت..

وقتی رفتیم تو خونه.. جلو همه یه جعبه طلا که توش یه ربع سکه بود دراوردی و بهم گفتی عزیزم این برای توئه.. به خاطر همه زحماتت تو این ۱ سال.. همه خندیدن به این حرفت.. اما تو واقعا همین منظورو داشتی و من از نگاه عاشقت فهمیدم..

گرچه نتونستم غرق بوسه ات کنم اما همین برام هیجان بیشتری از بوسیدنت داشت که بخوام و نتونم..

دوست دارم مرد خوب من...


نظرات 6 + ارسال نظر
پرنده خانوم چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:38 ب.ظ

:)
آخییییییییییییییی
چه کسی غیر از پسرک میتونست اینقدر پیتی ما رو سورپرایز کنه؟!

پیتی عزیزم بهترینهارو از خداوند مهربون براتون آرزو میکنم:)
بوووووس:*

فیروزه شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:36 ب.ظ http://2nimeyeroya.blogsky.com

الهی که زندگیتون همیشه عاشقونه باشه ...
اولین سالگرد زندگی مشترکتون مبارک ... بوس :-*

نیلوفر یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:54 ق.ظ http://www.niloufar700.persianblog.ir

وایی پیتی عزیزمخ باورم نمیشه یکسال گذشته.
مبارک باشه عزیزم
انشاله ۱۰۰ سال در بهترین حالت ها این روز رو جشن بگیرین

سمیرا دوشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ب.ظ http://1986samira.blogfa.com

سلام.یه سوال داشتم .می خواستم ببینم شما پازلتون رو روی چی درست کردید؟

راستش ما روی میز ناهار خوری درستش کردیم بعدش به سختی بلندش کردیم گذاشتیم رو فیبر مقوایی بعد با چسب مخصوصش چسبوندیم...
ولی بهتری که از اول روی یه مقوای هم سایزش بچینیش و بعد که تموم شد چسب کاری کنی..

حاج خانوم پنج‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ

تبرییییییییییییییییییییییییییییک با کلی تاخخخخخخخخخخخییییییر
عزیزم ایشالا که سالهای سال کنار هم خوب و خوش و سلامت باشین
چقد خوشحالم که شوهر به این مهربونی و قدرشناس داری
میبوسمت عزیزم

نیلوفر سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:08 ق.ظ http://www.niloufar700.persianblog.ir


دوستم اگر دوست داشتی توی برنامه ختم قرآن که توی ماه رمضون میذارم شرکت کنی لطفاً بیا و برام پیغام بذار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد