این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

غم..

«آنکه دوست می‌دارد، پیِ دلیلی برای دوست‌داشتن نیست. آنکه دوست داشته می‌شود، بی‌آنکه دوست بدارد، پیِ دلیلی‌ست برای دوست‌داشتن. دلیلی اگر باشد، دلیلی اگر پیدا کند، شاید، خیابانِ یک‌طرفه را بدل کند به خیابانی معمولی. رفت‌وآمدی در کار باشد؛ از دو سو.
آنکه دوست می‌دارد، به خیال‌اش هم نمی‌آید که دیگری دوست‌اش نمی‌دارد. هرچه دارد، هرچه باشد، می‌ریزد در طَبّقِ اخلاص. همه‌چیزِ مالِ تو، به شرطِ این‌که باشی، که لبخندت را دریغ نکنی از من. لبخندی اگر حقیقی باشد، سِحری‌ست که باطلُ‌السِحری ندارد. کلیدِ خوش‌بختی‌ست، اگر خوش‌بختی حقیقتاً باشد، اگر وجود داشته باشد.
آنکه دوست می‌دارد، آنکه دل‌ودین کفِ دست می‌نهد و جان‌برکف آماده‌ی خدمتِ دلبر است، خیال می‌کند آن دیگری، آن دلبر، بدیلِ اوست؛ همین‌قدر دوست‌اش دارد، همین‌قدر برای‌اش می‌میرد.»


این متنو امروز تو گودر خوندم.. http://zoraghema.mihanblog.com/ از این وبلاگ بود..


خیلی دلم گرفت بعد از خوندن این متن.. توضیحی ندارم.. اما به نظرم نویسنده این متن هر کی که هست خیلی بی رحمانه سعی کرده واقعیت رو بیان کنه و به نظر من هر واقعیتی رو نیازی به بیان کردنش نیست...

مخصوصا اون افشاگری خیال می کند آن دیگری ...

نباید اینا رو می نوشتی!

نظرات 2 + ارسال نظر
بادوووم چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:36 ب.ظ

آدمو به فکر فرو میبره

پرنده خانوم جمعه 25 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ب.ظ

ایمممم
نمیدونم...
زیاد موافق نیستم راستش...
احساس میکنم بقول خودت خیلی "بیرحمانه" خواسته عشقو زیر سوال ببره...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد