این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

پاگشا!

آخه من نمی دونم چرا هیچکی ما رو دعوت نمی کنه خونه اش! اصلا افسردگی مفرط گرفتما... جز خانواده های خودمون باورتون نمی شه هیچکی دعوتمون نکرد... البته این پنجشنبه مامان یکی از دوستام دعوتمون کرده.. خوب آخه آدم که از دوستش انتظار نداره از فامیل انتظار داره.. نه؟ 

البته ماه رمضون هم یکی از دلایلشه ها! بگذریم به قول پسرک بهتره تو زندگی درگیر حاشیه ها نشیم... 

 

راستش بعد از اون روزا یه جورایی برنامه ریزی می کنم که وقت داشته باشم که قبل از اینکه پسرک برسه منم یه خورده به خودم رسیده باشم و هپلی نیام جلوش که بخوره تو ذوقش... 

 

شنبه که خونه مامان پسرک دعوت بودیم در واقع پاگشای دخترعموی پسرک بود که یه ۱ ماهی قبل از ما عروسی کرده بودن... شب خوبی بود خیلی خندیدیم.. آخه کلا خانواده پسرک مخصوصا خانواده پدریش خیلی شوخ و با مزه ان.. وقتی عموش حرف می زد هم ولو بودن رو زمین و می خندیدن.. 

شب هم با آژانس برگشتیم خونه. امیدورام به زودی بتونیم ماشین بخریم... 

البته وام ازدواجمون جور شده ولی خوب هنوز پس اندازمون کافی نیست.. 

وقتی برگشتیم پسرک رو مبل لم داد و گفت که آخیییییییییشششششششش هیچ جا خونه خود آدم نمی شه... منم تو دلم قند آب شد... :)  

 

پازلمون هم دیگه آخراشه... البته یه مدتی بود که زیاد وقت نمی ذاشتیم.. دیشب یه خورده کاملترش کردیم.. فعلا که سر گذاشتن مهره آخر دعواست.. البته هنوز به مهره آخر نرسیدیم اما از همین الان دعواست!! 

من مسافرت می خواممممم!  اون مسافرت اسپانیا که گفته بودم.. یادتونه؟ به شدت با کمبود مرخصی مواجهیم.. من شاید بتونم یه جورایی مرخصی بگیرم اما پسرک خیلی درگیره! 

 

الانم خیلی گشنمه.. امروز روزه نیستم.. خوابم هم میاد.. چه پست قاطی پاطی شده.. 

شاید امشب شام کباب چوبی درست کنم.. نمی دونم.. شایدم باقلاپلو با مرغ.. مردم بس که فک کردم چی درست کنم که متنوع باشه...!

نظرات 8 + ارسال نظر
گلدونه ی مزدوج شده چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:04 ب.ظ http://gharibe0001.blogfa.com

ماشالله انقد حرف تو دلت بود که اگه نمی گفتیشون می ترکیدی نه؟

خدارو شکر عزیزم دیدی همه چی زود یادتون میره؟ حالا خودشم پشیمونه که چرا اون شب بهت گفت نباید ازدواج می کردید...

ایشالله همیشه همین طور باشه :)

گلدونه ی مزدوج شده چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:05 ب.ظ http://gharibe0001.blogfa.com

راستی! برعکس ِ شما، مارو هی دعوت میکنن و پامون رو گشاد میکنن...آی چه حالی میده! :)

عطر برنج چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 02:19 ب.ظ http://atr.blogsky.com/

به نظر من غذاهای مختلفی می شه با تخم مرغ درس کرد که متنوع هم باشه پیتی جان!
۱.نیمرو
۲.اُملت
۳.خاگینه
۴.پنکیک
۵.سوسیس تخم مرغ
۶.سیب زمینی تخم مرغ
۷.مرغ و تخم مرغ
۸.تخم مرغ
هاها!!
سمبوسه هم بد نیستا!!

ای خداااااااااااا!

حاج خانوم چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:04 ب.ظ

اوآ
چه معنی داره اینهمه حرف بزنی و اینهمه پر رو بازی در بیاری؟
تازه پاگشا هم میخای؟
والاه خداوکیلیش اگه حساب کنی پای تو که خیلی دیگه گشاده میخای چیکار پاگشا؟ D:
ایشالا زودِ زود یه ماشین هم میگیرین
عزیزم با پراید شوروع کنین
بابا با همون وامِ ازدواج میشه یه پراید خریدآآآ
حالا شوما به همین رضایت بدین
نکنه میخای با این عز و جز کردنات برات یه گل رویزون راه بندازم و ... D:
اگه اینجوری فک میکنی کور خوندی D:

حاج خانوم گل! چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:12 ب.ظ

اوآ
چه معنی داره اینهمه حرف بزنی و اینهمه پر رو بازی در بیاری؟
تازه پاگشا هم میخای؟
والاه خداوکیلیش اگه حساب کنی پای تو که خیلی دیگه گشاده میخای چیکار پاگشا؟ D:
ایشالا زودِ زود یه ماشین هم میگیرین
عزیزم با پراید شوروع کنین
بابا با همون وامِ ازدواج میشه یه پراید خریدآآآ
حالا شوما به همین رضایت بدین
نکنه میخای با این عز و جز کردنات برات یه گل رویزون راه بندازم و ... D:
اگه اینجوری فک میکنی کور خوندی D:

این نظریه که من به جات گذاشتم! :دی نظر خودت اومده بود!

بانو چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:41 ب.ظ http://lanuit.blogfa.com

همه می گن که فکر این چی درست کنم چی درست کنم سخته!

پرنده خانوم چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 ب.ظ http://purelove.blogsky.com/

واااییییییی
چقدر خوب
آرامش به آشیانه ی پیتی باز گشته
خدارو شکررررررررررررر:*
ایمممممم
الان شبه
احتمالا شمتونم خوردین:دی
بذار حدس بزنم
کباب چوبی پختی نه؟؟؟؟؟؟؟:دی
:*

نه بابا.. :دی یهو تصمیم گرفتیم چترمونو بازکنیم خونه مادر شوهر.. آش رشته خوردیم افطاری..

بوبو پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 12:12 ب.ظ

آخ جون وام ازدواج:)))))))))))))))))
برا منم حاضره؟؟؟:)))))))))))))))
گفتی شوهرش تو ترافیکه؟؟:)))))))))))))))))
راستی منم بدجور ملت رو از خنده رو زمین ولو میکنما:)))
خواهرم چند روز پیش نزدیک بود خفه شه:)))))))))))))
آخیش اینم از پیتی اوضاع خوبه انگاری:)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد