این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

حال و احوال!

سلاااام  

 

یعنی شیرمو حلالتون نمی کنم اگه پشت سرم حرف بزنید بگید این که داره بهش خوش می گذره... 

تازه می فهمم چرا همه می گن از دوران خوش قبل عروسی چیزی نمی فهمن...  

 

خلاصه بگم که پریروز یعنی سه شنبه با مامانم و مادرشوهرو دو تا از خواهر شوهرا رفتیم واسه انتخاب لباس عروس.. خیلی استرس پرو کردن لباسو داشتم.. اونم تو اون گرما و آلودگی هوا..  چشام اینجوری می شد به خدا  اما خدا بهم خیلی رحم کرد.. و من بالاخره یه لباس فوق العاده انتخاب کردم.. عالی بود مدلش.. یعنی من که خیلی خوشم اومد..با یه تاج فر.حی.. یعنی ملکه ای.. 

 

کارت های عروسی رو هم همون روز رفتیم انتخاب کردیم.. خلاصه مونده تزئینات خونه... 

 

یه خورده تو چیدن خونه و با کمبود جا مشکل داریم.. خدا رو شکر که پشت آشپزخونه یه حیاط خلوت مسقف دارم که کلی از وسایلا رو می ذارم اونجا.. امروز و فردا می ریم که خونه رو تزئین کنیم.. شنبه میام با کلی عکس... یه خورده این روزا دچار تنش شدیم دوتائیمون.. دوست ندارم زیاد در مورد نارحتی ها حرف بزنم..برای آرامشمون دعا کنید.. Gemini 

 

پ.ن.1: آزی جونم کجایی؟

نظرات 12 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:52 ق.ظ http://www.deadsky.blogsky.com

به سلامتی
با آرزوی خوشبختی

پرنده خانوم پنج‌شنبه 18 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 ب.ظ http://purelove.blogsky.com/

سلام پیتی جون
لباس عروسی مبارک باشهههههههههههههه
حتما که خیلی خوشمله:*
از همشون عکس بذاریاااااااا برامون:*
از ته دلم براتون دعا میکنممممممممممم{بوس و بغل}

آوا جمعه 19 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:47 ب.ظ

از اینکه خاطراتت رو ثبت می کنی خیلی خوشم اومد
میشه گفت نصف بیشتر این خاطره ها شاد هستن
من برای تو برای خودم و برای همه مردم این شهر دعا می کنم که خاطراتشون شاد باشه

بوبو جمعه 19 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:05 ب.ظ

شاد باشین
خونه ی ما بزرگه بیاین این جا:)))))))))))))))))))))

فاطمه جمعه 19 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:45 ب.ظ

بسم الله
سلام خواهر خوبم
من با اجازه چند تا از پستاتونو خوندم . خوشبخت باشین الهی به حق امیرالمومنین علیه السلام در دو دنیا و زیر سایه حضرت باشید .
امیدوارم که همه کاراتون به خوبی و خوشی پیش بره .
با اجازه یه مطلبی رو عرض کنم در مورد عکسایی که گذاشته بودین . اولا که حلقه نشون بسیار قشنگی دارین . مبارکتون باشه .
راستش میخواستم در مورد اینکه موهاتون و دستای لاک زده و زینت دار ( با انگشتر ) رو نشون دادین بگم . خانم مسلمون رو نمیتونه نامحرم ببینه . حتی اگه نشناستش . خودتونم میدونین که عکسی که بره روی نت که دیگه نمیدونه آدم زن میبینه یا مرد .
چون دوستتون دارم گفتم .
التماس دعا دارم .

گلدونه ی مزدوج شده شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:06 ق.ظ http://gharibe0001.blogfa.com

حالا دیگه فقط دنبال ِ آزی میگردی؟ من چی پس؟

شرم حلالت نیست اگه فقط بااون بری بیرون و منو نبری :(
راستی تو اگه بیای بگی مثلا دیروز عروسیت بوده من و آزی اصلا تعجب نمیکنیما! گفته باشم!

در ضمن آزی الان یه پارچه چهارگوش گره زده به سرش و داره کمک مادر شوهر میکنه!! دی ی ی ی ی

حاج خانوم وارد میشود! شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:48 ق.ظ

اااااااااااااااااااااااااااه ایول خیلی ناز بود لباسسسسسسسسسست! میدونی راستش مثه لباسِ عروسیِ سیندرلا بود! بخدا جدی میگم (آخه میدونم الان میگی: دوروغ میگیییییییییییی؟!) اما باور کن که جدی میگم خیلی ناز بود! مخصوصن قسمت بالای لباس که محشره! با پایینشم هستم به شدت یعنی مثه خودِ سیندرلا! اما خداییش چاقت نکرده اصلناااااا! خیلی ناز شده بودیییییییییییی!
راستی میگم این مستر علیرضا کی بید؟ از کجا سرو کله شون پیدا شده؟! D:
بعله دیگه! کارتِ عروسیت کو عکسش پس؟؟؟؟ من عکس میخام آقااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
اون تنش ها هم همیشه وجود داره عزیزم! زیاد جدی نگیرش عسلی!

طنین شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:00 ب.ظ http://asalioman.blogsky.com

عزیزم واست یه دنیا آرامش آرزو می کنم
بوس بوسی

عطر برنج شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 12:03 ب.ظ http://atr.blogsky.com

عسکا کوش پس؟؟؟

حاج خانوم شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:29 ب.ظ

خداییش با این گلدونه ی ورپریده هستم سر این قضیه ی مراسمِ عروسیت بودم به شدتاااااااااا
آخ گلی گفتیییییییییییییییییی! باور کنین آزی یه پارچه بسته بودش به این هووووووووووواااااااااااااااا رو سرشو داش خونه جا به جا میکرد بنده خدا! D:

تنها )پریناز) شنبه 20 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 02:15 ب.ظ http://zxcvbhuiop.blogfa.com

سلام عزیزم این دوران قبل از عروسی و به خصوص نزدیک عروسی یه حال و هوای دیگه ای داره ...منتظر عکس هات هستم عروس خانم

سانیا یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:40 ق.ظ

عزیز دلم امیدوارم همه چیز به خوبی و خوشی بگذره
تو دلت همیشه خنده و رو لبت هنشه برق عشق باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد