این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

هنوز من نبودم که تو بر دلم نشستی..

سلام.. می دونم عنوان پستم هیچ ربطی به موضوع نداره ولی دلم خواست به پسرک بگم..  

 

راستش من ۵شنبه مرخصی گرفتم که بتونم برم لباس بخرم.. رفتم تجریش و یه بلوز مشکی خوشگل از تندیس و یه شلوار از این مدلای از بالا گشاد شیک از قائم خریدم.. 

خیلی ترکیب خوبی شده بود.. حق با شما بود یه خورده که فکر کردم دیدم کت و دامن اصلا مناسب این مهمونی نیست.. خیلی دیگه رسمی و زنونه بود مخصوصا که نمی تونستم دامن کوتاه بژوشم.. راستش این مهمونی خونه پسرک اینا بود و مهموناشم دوستای خواهرشوهر و خانواده پسرک و یکی از اقوام دور پسرک بودن.. در واقع یه مهمونی عصرونه و با حضور استاد عرفان خواهر پسرک.. خیلی جمع خوبی بود و همه لذت بردن.. عصرونه هم مادرشوهر کلی زحمت کشیده بود.. دلتون نخواد..آش رشته و کوفته و دلمه برگ مو و کوکو سبزی درست کرده بود که محشر شده بود...  

شب هم پسرک منو رسوند خونه... 

راستی در مورد ۴شنبه بگم که پسرک چون کار بانکی داشت و با مستاجرمون قرار داشت نرفته بود سرکار.. عصر باهم رفتیم د.لا.و.ر.ا.ن برای انتخاب وسایلمون.. یه سری چیزا انتخاب کردیم که خیلی شیک و زیبا بودن.. دیروز هم مستاجرمون زنگ زد که خونه رو خالی کردن... قراره عصر پسرک و آقابزرگه ( اسمی که خواهرزداه های پسرک به بابای پسرک دادن!!) باهم برن بقیه پولشونو بدن و خونه رو تحویل بگیرن.. تو این هفته دیگه باید خونه رو رنگ بزنیم.. دیشب تصمیم گرفتیم اتاق خوابو صورتی چرک بزنیم!! خوبه؟

نظرات 15 + ارسال نظر
بوبو شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:46 ب.ظ http://oojadaghlar.blogsky.com/

نوچ
افتضاحه(حال کن حال گیری رو):)))
من سفید دوست میدارم و معمولا رنگ به جز سفید زود دل ادمو میزنه
امضا:مامان شیش قلو ها:))

گلدونه ی مزدوج شده یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:49 ق.ظ http://gharibe0001.blogfa.com

سلام..
ببینمُ آش و کوکو و دلمه و کوفته جزو عصرونه ها هستن؟ یعنی چی؟ یعنی اگه شام بودن چی میخوردن؟

همین کارا رو میکنی مجبور میشی بری باشگاه!!
راستی اومدی دلاوران خیلی نزدیکم بودی می اومدی ه سر بهم می زدی(چشمک)

نه بابا من زیاد نخوردم.. ما خودمون هم نزدیک دلاورانیم که!

حاج خانومچه یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:50 ق.ظ http://narimaz.blogspot.com

سلام خوشگل خانوم! چه عجب رخصت دادین نوشتین D:
خب خیلی هم خوبه که این لباسا رو پوشیدی (آیکون آزی که اصلن خبر نداشت چی خریدی و داره سرشم به علامته منفی تکون میده!)
چقد خوبه که دوتایی باهم رفتینو وسائلتونو انتخاب کردین! راستی نگفتی چه رنگی؟ از این رنگای جدید که خیلی تیره ان؟؟ یا مدل خاصی مد نظرتونه؟ راستی تخته خابو میخای چیکار کنی؟ من چن مدل دوس دارم البته اگه اتاق خابت بزرگ باشه خیلی خوبتر میشه برات میفرستم خانومی..
به به! من عاشخ دلمه و کوکو سبزیم اما با اینکه میدونم کوفته خیلی غذای محشریه اما هرگز دوسش نداشتم! (راستی یه سئوال مادر شوهریتون احیانن ترک تشریف ندارن؟ همشهریمون درومداااا) D:
راستی چه جالبه این "آقا بزرگه"! تو چی صداشون میکنی؟ D:
خب مبارکه خانوم خانوما! به سلامتی ایشالا!
راجه به رنگه اتاق هم بذار برات چن تا ایده بفرستم بدک نیس!
راستی حالا که خونه واسه خودتونه (بیا مثه ما عمل کن) ما تصمیم داریم وختی مستاجر رفت از خونمون اگه ایشالا موندی بودیم واسه آشپزخونمون اصلن گاز نگیریمو از همین گازای رو میزی تو کار بگیریم هم کم جا هستشو هم شیک تر! تازه ارزون ترم هست! نظرت چیه؟ نکنه اصلن گاز رو خریدی؟ ها؟؟ p:

اتفاقا ما هم می خواستیم همون کارو در مورد گاز و فر بکنیم.. مدلهای محشری داره تو سهروردی.. اما یکی از فامیلامون گفت برای خانمای ایرانی که بیشتر از گاز استفاده می کنن این نوع گازها یه خورده سوسولیه.. گفت این نوع گازا برای آشپزخونه هایی خوبه که مطبخ جدا داره... و دلیل دیگه ای که پشیمون شدیم اینه که ممکنه بخوایم بعد یکی دو سال خونمونو عوض کنیم..

حاج خانومچه یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ق.ظ http://narimaz.blogspot.com

آرهههههههههه! تو سهروردی خدای این چیزا رو داره! ینی چی که واسه خانومای ایرونی خوب نیس؟ نمیفهمم خیلی هم عالیه! باور کن پیتی جون جون انقدم سریع میشه تمیزش کرد! مثه گازای معمولی نیس که چارساعت بکشه تا تمیز بشه..
اما نمیدونم از این که میگی مطبخ جدا ینی نَمَنَه!!!! D:
آهان خب اگه میخایین عوض کنین تا یکی دو سال دیگش پس ارزش نداره! اما من خب نظرم همینیه که گفتم! اصلن به تو چه هااااااااااا؟ اصلن مگه تو فوضولییییییییییییی؟ D:

عطر برنج دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:15 ق.ظ http://atr.blogsky.com

فک کنم تو مهمونی کولاک کردی با بلوز شلواره!! نه؟؟
من دلم دلمه خواس!! آخ!

بانوی سرزمینهای شمالی دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:07 ب.ظ http://banoo60.blogfa.com

سلام عروس خانوم از این روزها نهایت لذتو ببر که خیلی شیرینه
اجازه بدی بازم بیام پیشت

ملیحه سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:39 ق.ظ http://shabkook.blogfa.com

اونقدر نوع نوشتنت شیرینه که ناخواسته کل ارشیوت رو خوندم . بی اجازه . خوب چرا میزنی حالا ؟

به نظرم لباس قشنگی پوشیده بودی . میشه بگی از کدوم مغازه اون شلواره رو خریدی ؟ و چند ؟!
هنوز باهام اشنا نشدی ؟ من یکمی فوضول تشریف دارم اخه .

عطر برنج سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:46 ب.ظ

عکس تاج عروسو که مدل جدیده رو گذاشتم تو نت! بدو بیا!
آخرین مدل بوداااااااااااا! خیلی هم بهش می اومد...

سانیا سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:15 ب.ظ

سلام پیتی جونم خوبی
نمی دونم چرا دو روزه این سیستم من به هم ریخته برا هرکی کامنت می ذارم سیستم می خوردش
پس از اول می گم واااااااااااااااااااااااااااااااااای پیتی جونم چه خوب که بهت خوش گذشته
لباسای نو مبارک گلم
بوووووووووووووووس

گلدونه ی مزدوج شده سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:46 ب.ظ http://gharibe0001.blogfa.com

کوشی پس آیا؟

عسل خانوم پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:09 ق.ظ http://asal24.blogfa.com/

پیتی خدا نکشتت این چه اسمیه که منو باهاش لینک کردی!عسل خارجی!!!!!!!مردم از خنده.کلی روحیم حال اومد.قربونت برم عزیزم.خونه ماله خودتونه؟چه عالی!هر رنگی میزنی سعی کن تندش نکنی.چون رنگ تند بعدا دلو میزنه.چیزی به عروسی نمونده ها عروس خانوم

سانیا پنج‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:13 ق.ظ

سلام پیتی جونم
خوبی نازنین ؟
چرا پس نمی نویسی عزیزم؟
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس

حاج خانومچه یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:45 ب.ظ http://narimaz.blogspot.com

اصلن جیگر هر چی عروسه که اینجور کانتر میذاره و آدمو هول میکنه با شمارشِ صدمِ ثانیه هاش!

روناک یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:27 ب.ظ

پیتی پس کجائی؟
بابا چرا هر کی نزدیک عروسیشه غیبش می زنه
پس من چه طوری دو روز مونده به عروسی آپ کردم؟
بدو بیا

سانیا سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ق.ظ

پیتی جونم سلام
دلم برای نوشتنت تنگ شده....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد