این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

..................

دلم خیلی گرفته... خیلی زیاد... البته دیروز با عذرخواهی بابت سوتفاهمی که شده مساله حل شد و رفتیم ساعت پسرکو خریدیم...

اما پسرک بدجنس شده... رفتارش اصلا عاشقانه نیست.. رفتارش همون حسی رو به آدم می ده که یه رقیب.. اصلا خوب حرف نمی زنه و دلمو شکوند... 

 

غمگینم...

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:20 ب.ظ

میفهمم پیتی.سخت نگیر هر چند که میدونم نمیشه اما بذار به حساب فشاری که بالاخره روی اونم هست.حالا عروسی کی هست عروس خانوم؟

عسل خانوم سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:21 ب.ظ

یادم رفت بگم کامنت قبلی متعلق به بنده یعنی عسل خانوم می بوده باشد

بهار چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 09:15 ق.ظ

من همینا جا هام عزیزم... وبت رو می خونم... اما خب کامنتم نیومد... راستش یکم از کارای پسرکت حرصم میگیره... سکوت می کنم که هم دخالت نکرده باشم هم یه وقت چیز بدی نگم.....
امیدوارم این اختلافا و این رفتاراش بعداز ازدواج تموم شه و با هم خوش باشین و ارامش داشته باشین... نه که همش اون تو قیافه باشه و با کاراش تو رو اذیت کنه.. حس می کنم اصلن نیازای عاطفی تو رو براورده نمیکنه.....

تنها چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:21 ق.ظ http://zxcvbhuiop.blogfa.com

دست به کارایی بزن که روحیه ات رو عوض کنه عزیزم ...کمی بیخیال تر باش ...شاید استرس و اضطراب قبل عروسی باعث خیلی از این رفتارهاست

مستانه چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ق.ظ http://baadbaadak.com

نظراتم رو تاییدی کردم. نظر خصوصیت رو بذار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد