این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

امروز

سلام.. مرسی دوستای عزیزم که بهم سر زدید.. و همدردی کردید و بهم امید دادید.. راستش عشق من و پسرک خیلی عمیقه اما بعضی وقتها ممکنه آدم به این نتیجه برسه که بیشتر از این کسیو که اینقدر دوست داره اذیت نکنه.. البته به هم زدن نامزدی کار ساده ای نیست و نمی دونم که پسرک به این مطلب فکر می کنه یا نه.. به هر حال پریشب که در مورد یه موضوعی که مربوط به تولد من می شد بحث می کردیم به یه مشکل قدیمی برخوردیم.. مشکلی که قبلا هم متوجه لاینحل بودنش شده بودیم اما این دفعه خیلی اذیتمون کرده بود.. و همین خیلی فکر پسرک رو مشغول کرده... چون برخلاف من اون خیلی ایده آل فکر می کنه و دوست داره که هیچ مشکلی تو زندگیش نباشه.. و به طور کلی مساله اینه که من خیلی در احساسات پرشورم و از اونجایی که تو خانواده ما هم بابای عزیزم و هم برادرام خیلی احساساتی و عاشق هستن (البته بابام که...‌)منجر به این می شه که من توقعات زیادی ازش داشته باشم که از توانش خارجه.. و با توجه به شناختی که من ازش داشتم و این موضوع رو پذیرفتم نباید اینقدر اذیتش کنم... البته نه اینکه یخ باشه هااا.. نه اصلا! اتفاقا اگه رگ عاشقیش بزنه از من هم یه قدم جلوتره.. ولی خوب خیلی منطقی هم هست.. خلاصه تقصیر از منه! تمام دیروز بهش زنگ نزدم تا کمی آروم باشه و اعصابش متشنج نشه سرکار... شب ساعت ۸ که می دونستم برگشته خونه زنگ زدم و دیدم خیلی عادیه... نه گرم و نه سرد.. خیلی معمولی و عادی..انگار داره با یه همکار حرف می زنه.. البته با توجه به عصبانیت شب قبلش رفتارش خوب بهتر از انتظار من بود... بعد هم چون مامانش برای کاری صداش کرد مجبور شدیم خداحافظی کنیم... برام دعا کنید که آرامشش آرامش قبل از طوفان نباشه... من تصمیم گرفتم رفتارم رو متعادلتر کنم..

نظرات 3 + ارسال نظر
مثل مجسمه چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ب.ظ http://sanazjavad.blogfa.com

اووووووووووووول
سلام پیتی . تو چرا؟
چرا دعواتون شده سره چی؟
چرا به هم بخوره .عزیزم توضیح بده . منم شرایطم همچین بهتر از تو نیست آپم

عطر برنج چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:36 ب.ظ

عزیزم ! این مسایل بین کسایی که یه مدت با هم دوست بودن ، طبیعیه!
تو دوستی همه چی خوب و خوشه ! اما تو زندگی زناشویی همه چی عوض می شه و توقعات زیاد می شه.
باید سعی کنی دیگه توقعات دوستی رو از ش نداشته باشی و صبر کنی تا رابطه تون به نعادل برسه خانومی!
100 سال اولش سخته!

مثل مجسمه چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:41 ب.ظ http://sanazjavad.blogfa.com

پیتی تو چند تا پست قبلیت دعوام کردی؟
ببخشید نفهمیده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد