این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

از همه شمایی که سعی در آروم کردن من داشتید ممنونم.. از کامنتهای پر مهرتون ممنونم..


روزهای سخت برای کشور و کار و آدمهای این مملکت هر روز بیشتر و سخت تر می شه.. هر روز روزهای سخت تری میرسه و هر روز یک قانون جدید میاد.. جالبه که خیلی از قانونهای دست و پاگیر تو کارهای ما هم از قانون گذارای خودمونه.. یعنی خودمون کار رو برای کشورمون و مردم سخت تر می کنیم..

اوضاع خیلی بده.. همه کسانی که به هر نحوی چه یک ر...ا...ی ساده چه حمایت از یک انتخاب یا هر نحوی بدترین جنایت رو در حق هم وطنهاشون کردن این وضعیت رو به وجود اورده و مسئولند..


من به امریکا و اروپا کاری ندارم اما کشوری که هنوز خیلی از روستاهاش گاز طبیعی و برق نداره انرژی از مابهترون برای چی می خواد... فقط وضعیت هر روز بدتر می شه و فشار هر روز بیشتر...

مهمونی های خداحافظی هر شب و هر روز در خونه های این شهر برگزار می شه و دوستان از هم دورتر و دورتر می شن..


و ما آدمهایی که پامون به خانواده ها و پدر و مادرمون بسته است مجبوریم با آدمهای احمقی مثل همکار من که با وجود 26 سال سن هنوز در فرهنگ قدیمی و سنتی مردسالارنه زندگی می کنه و بزرگتر و کوچیکتر سرش نمی شه زندگی و کار کنیم.. دنیای ما آدمها خیلی محدود شده.. محدود به خودمون و مشکلاتمون..


امید نداشته باشید کشورمون از دست رفت...

نظرات 2 + ارسال نظر
مستانه یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:52 ب.ظ http://mastaane.ir

عزیزم روح مادربزرگت شاد باشه ایشالا. که احتمالا پیش پدر مهربونت شاد هست...

در مورد بقیه متنت هم نمی دونم چی بگم. نمی دونم چه چاره ای داریم. نمی دونم به کجا داریم می ریم. نمی دونم آخرش به کجا می رسیم و ...

گل نسا یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:34 ب.ظ

عزیزم خدارو شکر میکنم که دختر قویی هستی:*
روح عزیز جون شاد...



افسوس ...افسوس ...افسوس...هزاران افسوس
گریه م میگیره با خوندن این پست پیتی
گریه م میگیره که توی موقعیتیم که باید بین همه وابستگی هایی که دارم و آینده مون یکی رو باید انتخاب کنی...خیلی سخته هیشکدومش دیگه تکرار نمیشه:(

لعنت خدا بر باعث و بانی همه این نا امیدی ها و بیچارگی ها...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد