این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

کرالا

یه دوست هندی دارم تو دبی که همکارمه.. یه پسر 23-24 ساله...


می خوام بگم که آخه این هندی ها چقدر مهربونن.. و چقدر خانواده هاشونو دوست دارن.. حالا این آقا که اسمش شفیکه منو پسرکو دعوت کرده هند!!

آخی.. مامانش.. مامانش برای ژانویه اومده بوده دبی.. اونم مدام می گه بیاین و این حرفا..


حالا کجای هند!؟ تو یکی از قشنگ ترین جاهای هند که بهش می گن بهشت هندوستان.. و شهر خدایان..


استان کرالا که فوق العاده زیباست.. تو یه خونه روستایی 300 متری زندگی می کنند..

وای واسه من که عاشق مسافرتم این یعنی بهترین هدیه.. اما خوب ما زمانی می تونیم بریم که موقع تعطیلات سالیانه شفیک باشه که خودشم اونجا باشه..


اما خوب حدس بزنید تعطیلات سالیانه شفیک کیه؟ دسامبر 2012... یعنی یه سال دیگه.. امیدوارم تا اون موقع دنیا تموم نشده باشه و من به آرزوی یه شب زندگی تو این قایقها برسم..


یعنی می شه؟


ممممم.. الان تو ابرام...


خدافظ.. مممم


نظرات 2 + ارسال نظر
پرنده خانوم پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ

ایممممممم
چقدر قشنگه
خیلی رویاییه:)
چرا که نه
ایشالا سال بعد عکسای خودت رو از داخل این قایقا و مناظر اطرافش برامون بذاری:)

سین بانو جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:41 ب.ظ

وای دوستم اولا که چقد خوبه جدیدا تند تند می نویسی... بعدشم اینکه چقد عااااااااااااالی میشه بری هند! حتما حتما جای منو خالی کن اونجا... من تو منم الان تو ابرام...

اگه شد می گم تو هم بیای... با هم می ریم اصلا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد