این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

قهر

دو روز اول هفته من و پسرک به حالت قهر در حال گذارنه.. نه قهر از نوعی که توش آدما با هم حرف نمی زنن.. قهر از نوع حرف می زنیم اما قهریم.. قهری که دل آدم توش دخیله.. قصد هم ندارم آشتی کنم.. می خوام پسرک هم مثل من یاد بگیره که قهرو بشکونه..

دلیلی که باعث این قهر شد اصلا مهم نیست.. البته نه که مهم نباشه اما در مقابل ارزش رابطه مون از اهمیت زیر صفر برخورداره...

این روزها زیاد خوب نیستم.. چون عادت به قهر ندارم.. چون عادت به بی توجه خوابیدن ندارم...

عادت ندارم هدیه یه تئاتر دو نفره از طرف خواهر شوهرو رد کنم چون حوصله ندارم..


اما صبر می کنم.. بعضی وقتها لازمه که صبر کنیم..

نظرات 1 + ارسال نظر
سین بانو یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1390 ساعت 06:07 ب.ظ

امیدوارم به هدفت برسی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد