این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

چشم زخم

همیشه رابطمونو خودم چشم می زنم... قرار بود امروز بعد از ظهر با خواهرای پسرک بریم برای خرید یه سری از وسایل.. از اونجایی که من فکر می کردم از همین جا و بعد از شرکت می ریم گفتم اول بهتره بریم وزرا برای خرید عطر و ادوکلن و بعدشم بریم ۷حوض تا پسرک ساعتی رو که کاندید کرده بخریم.. خودتونم می دونید که ۷حوض چیزی برای خرید که مناسب باشه نداره فقط خرده ریزای پسرکو می شه از اونجا خرید چون وقت نداره بیاد بازار...قیمتهای مغازه ها هم همچین با بازار فرقی نداره.. 

باپسرک که حرف می زدم گفت برو خونه میایم دنبالت می ریم ۷ حوض.. منم از دهنم پرید  گفتم ۷ حوض که چیزی نداره.. من نگران اینم که خریدامون بکشه به دقیقه ۹۰.. گفتم یه سری خریدا مثل ست مسواک و دئورولان و... رو می شه همینجوری تنهایی هم خرید احتیاج به باهم رفتن نیست... منظورم ۱۰ نفر همراه نمی خواد.. حالا بهش برخورده می گه راست می گی من خودم می رم خرید توهم خودت برو بعد میایم به هم نشون می دیم.. مسخره نیست.. نمی دونم چرا برداشت بد کرده... اه! 

حالا هم قهره..

نظرات 6 + ارسال نظر
عسل اشیانه عشق دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 04:17 ب.ظ

خب بیشتر توضیح میدادی خانومی. اینو هم بدون که مردا بیشترشون پایه خرید نیستنا. اینی که هست رو قدر بدون!

زنجیر عشق دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 06:50 ب.ظ http://lovechain.blogfa.com

زندگی بدون وجود شخصی خاص برای عشق ورزی رضایت بخش نخواهد بود. ما میان نیاز و واقعیت گرفتار شده ایم و اگر واقعیت در کار خود با شکست مواجه شود، کاملا قادر خواهیم بود که آن را به صورت اشکالی از انتخاب تحریف کنیم.

بدون جادوی عشق، قواعد افسانه های شاه پریان وارونه می شوند و حتی خوش قیافه ترین شاهزادگان هم زمانی می رسد که خود را دائم در حال غر زدن می یابند.

[گل]

سلام دوست خوبم
از اشنایی با شما و وبلاگ خوبتون خوشحالم. امیدوارم همراهان خوبی در این دنیای مجازی باشیم و از تجربیات هم بهره ببریم.

همچنین امیدوارم سال خوب و پرباری در همه زمینه های زندگی داشته باشی. بهترینها را براتون ارزو میکنم


وقتی می بینی که رنجیده بهتره باهاش صحبت کنی و بهش بگی و توضیح بدی که منظورت چی بوده. با عشق و توجه و احترام بیشتر و بخشش همه دلخوریها حل میشه.

نزار این قهر و اشتی ها براتون در زندگی عادت بشه. و نزار احساسات همدیگه رو سرکوب کنید. واقعیات و خواسته و نیازهای زندگی رو باید صادقانه با هم با توجه و احترام بیکدیگر انتقال داد.

از دلش در بیار و بهش هم بگو که دوست نداری بدبین باشه و دفعه دیگه قهر کنه.

گ دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 07:34 ب.ظ

ای بابا ! حق با کیه ؟

ژاله دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:03 ب.ظ http://feri2feri64.blogfa.com

معمولا خانوما حساسن...حالا پسرک شما بهش بر می خوره و حساس شده:دی
درست میشه از عهده خودت فقط بر میاد:دی

تنها سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:56 ق.ظ http://zxcvbhuiop.blogfa.com

سلام
عزیزم به شوشو زنگ بزن و بگو و براش توضیح بده ...تو که می بینی حساسه یکم مراعات کن دیگه عزیزم .

نسترن سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:39 ب.ظ http://harfhayam.blogfa.com

من پست آرایشگاهت رو خوندم و بهت پیشنهاد می کنم بری سایه ها توی خیابون بخارست . من عروسی ام اونجا رفتم و کارش حرف نداره . حدود ۹۰۰ می گیره که به نظر من می ارزه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد