این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

قرقره های ذهن!

روز خاصی نیست امروز.. تنها اولین روز تابستونه!

1-  صبح وقتی از در خونه اومدم بیرون تو نیمه راه کوچه، هنوز به سر کوچه نرسیده بودم که یهو دچار تپش قلب شدیدی شدم ، طوری که چند ثانیه ایستادم و چند نفس عمیق کشیدم و با چند سرفه کوتاه به قفسه سینه ام شوک وارد کردم... گذشت...

اما یک لحظه فکر کردم مرگ چقدر نزدیکه.. به این فکر کردم که اگر الان وسط کوچه می افتادم و می مردم کی می فهمید شاید چند دقیقه روی زمین می افتادم بعد یه کارگر ساختمونی می اومد و از کنارم با تعجب می گذشت... شاید هم نه یه مادر که می خواست بره خرید پیداش می شد و با تعجب می اومد و نگاهم می کرد..

اگر می افتادم و می مردم کی به پسرک خبر می داد.. اصلا از کجا پیداش می کردن؟ از کجا می فهمیدن من کیم؟ از گواهینامه ام که توی کیف پولم بود؟ یا از دفترچه بیمه ام؟ آدمها بعضی وقتها به یه چیزایی فکر می کنن که اصلا بهشون مربوط نیست ونیازی نیست که براش وقت بذارن.. یه جوری می فهمیدن و خبر می دادن دیگه!

2- نمی دونم چی دلم می خواد... اما یه پولی از یه جایی قراره بهم برسه که هنوز از مقدارش و اینکه می رسه یا نه مطمئن نیستم! امیدورام زودتر نتیجه بده و بفهمم!

3- برادرم درگیر رابطشه! اختلافهایی بینشون هست که یه کم درست شدنش سخته! نمی دونم بهش می گم وقتی این مشکل بزرگ رو داری بیشتر از این وقت نذار اما از یه طرف دلم برای دخترک می سوزه که ممکنه رویاها و ابرهایی برای خودش ساخته باشه...

4- نمی دونم چمه اما بی حوصلم!

نظرات 4 + ارسال نظر
سعیده یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:37 ب.ظ

اوووه منم انقد از این فکرا میکنم که... :)

نیکو دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 09:14 ق.ظ

سلام عزیزم.
1.بلا دور باشه پیتی جونم. تورو خدا مواظب خودت باش. حتما در اولین فرصت پیش یه دکتر خوب برو.... باشه؟؟؟؟
2. انشالله هر چی زودتر یه پول زیاد به دستت برسه
3. به نظر من اگه باهم اختلاف دارن هرچه زودتر راجع به ادامه دادن رابطه یا ندادنش باهم صحبت کنن. هرچی بیشتر پیش برن احساسات به جای عقل تصمیم میگیره

با همه موارد موافقم

فیروزه دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 10:28 ق.ظ

دور از جونت عزیزم ... این حرفا چیه میزنی
مایعات زیاد بخور مخصوصا آب . هوا خیلی گرم شده و کم آبی ممکنه اذیتت کرده باشه ...
از سعیده خبر داری؟ زایمان کرد به سلامتی؟

آره فکر کنم از کم آبی باشه!
راستش نه هنوز بهش زنگ نزدم..

آبی دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 01:13 ب.ظ

ایشالا سلامت باشی و دلت شاد باشه و فکرای منفی اجازه ورود به ذهنت رو پیدا نکنن. و پوله هم جیرینگی برسه دستت.
میگم پیتی در مورد رابطه: الان ابرها از هم بپاشه بهتره تا اونموقه که خدای نکرده زندگی واسه جفتشون بشه تکرار مکررات و جهنمی بی گریز...

مرسییییییییییییییییییی...ایشالله!

عقل منم همینو میگه و البته برادرم هم تا حدودی عاقله! اما خوب خودمو می ذارم جای دخترک دیگه! آدم معمولا خودشو محق و عاری از اشتباه می بینه تو رابطه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد