این روزها....

روزهای زندگی من...

این روزها....

روزهای زندگی من...

روزانه های من..

خبری که متظرش بودم به دستم رسید نسبتا خوش بود اما چون قطعی نیست و کمی باید صبر کنم فعلا مسکوت می ذارمش تا اطلاع بعدی و خبرهای تکمیلی... 

 

چند تا خبر جدید بود که می خواستم برای ثبت در وبلاگم بنویسم.. 

یکی اینه برای عوض کردن جو به خواهر شوهر کوچیکه زنگ زدم و سعی کردم رابطه مونو عادی کنم و از این حالت سکوت بیارم بیرون چون احساس کردم هم پسرک ناراحته و هم اینکه خودم دوست نداشتم جو بینمون سنگین بمونه که خدا رو شکر که اونم خوب برخورد کرد و همه چیز حل شد.. این هفته هم دوباره رفته بود شمال و برامون کوکی سوغاتی اورد معلومه که همه چیز اوکیه فعلا.. گفتم که من اصلا نمی تونم کدورت رو تحمل کنم حتی اگر خودم مقصر نباشم.. دیگه گفتم بزرگترم من شاید بهتره برای رضایت همسرم و آرامش خودم پیش قدم بشم.. الان هم راضیم..  

 

خبر دیگه اینکه این روزها به شدت درگیر انجام کارهای خونه جدید هستیم.. راستش مستاجرمون رفته و می خواهیم خودمون به آپارتمان جدید و بزرگ و خوشگلمون نقل مکان کنیم..  

یه سری خورده کاری داره که باید انجام بشه مثل رنگ آمیزی و تعویض کابینتها و برق کشی نور مخفی و این برنامه ها... 

کل کار رو سپردیم به یه تیم که با هم هماهنگ باشیم و از اونجایی که ما وقت نداریم و مدام سرکاریم سپردیم دست یه پیمانکار آشنا تز..ئینات داخلی...  فعلا تازه کار نقاشی و بتونه کاری ها رو شروع کرده..

حالا ببینیم با این هزینه ها پول و پله تا کجا اجازه می ده... فعلا درگیر دک و پز خونمون هستیم   

دعا کنید کیسه پول بیفته از آسمون...  

 

با خبرهای تکمیلی بر می گردم

نظرات 3 + ارسال نظر
سعیده سه‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:13 ب.ظ

خب خدارو هزار بار شکر...

همین دیشب موقع خواب گفتم... خدا رو هزاران بار شکر به خاطر همه چیز...

فیروزه چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:13 ق.ظ

چه خوب ... مبارک باشه و به سلامتی ایشالا :-)

مرسی عزیزم.. بله سلامتی واقعا مهمترین چیزه..

مموی عطربرنج چهارشنبه 3 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 11:54 ق.ظ http://atri.blogsky.com/

خدارو شکر دوستم...

مرسی عزیزم تو هنوز فرشته ات زمینی نشده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد